آتش به دلم یار بر افروخته بود
وز درد فراقش جگرم سوخته بود
عاجز ز علاجِ من طبیبی گفتا
بیماریت از عشق پدر سوخته بود
***
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
بعد از ناهار یک چایی بعد از چایی یک سیگار
***
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق منست آنکه به نزدیک تو زشت است
***
این خر، خر عُزیر نبی را پسر عم است
ای خر برادر خر عیسی بن مریم است
***
معیار دوستان دَغل روز حاجت است
قرضی برای تجربه از دوستان طلب
***
نمی توان غم دل را به خنده بیرون بُرد
ز خنده رویی گل، تلخی از گلاب نرفت
***
گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش
خاکش بسر که زنده بنام پدر بود
***
به روی بچه مسگر نشسته گَرد ذغال
صدای مس بفلک می رود که ماه گرفت
***
هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
که سارق بی خبر نبود ز راه و زسم منزلها
***
خدایا مرا سینه ای باز ده
به پندار من شوق پرواز ده
مدد کن که کار من آسان شود
نیوشای شعرم فراوان شود
مدد کن که طبعم شکوفا شود
گِره از زبانِ دلم واشود
چنان کن نگویم بجز راستی
همان را سُرایم که می خواستی
بگویم کلامی مگر حرفِ دل
نریزم بجز مِهر در ظرف دل
مدد کن مبادا پذیرم اثر
ز ارباب زور و و ز اصحاب زَر
مبادا دچار تباهی شوم
به راهی که حق نیست راهی شوم
***
بجای ظالم شقی نشسته عالم تقی
که مومنان متقی کنند افتخارها
***
آن کس که مرا همسر و هم بالین است
گوید که گرفتم سخنت شیرین است
این ها شود از برای من قند و شکر
گفتم چه بگویم که شعورت این است
***
لطف حق با تو مدارها کند
چونکه از حد بگذرد رسوا کند
***
گفتار دراز مختصر باید کرد
وز یار بدآموز حذر باید کرد
***
بر در خانه ی قدح نوشی
رفتم و کردم التماس شراب
شیشه ای لطف کرد، اما بود
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از رَهِ عیش درآ و به رَهِ عیب مپوی
***
گر تو با چشم ارادت نگری جانب دیو
دیو اندر نظر اِفرشته وَش و حور لَقاست
وگر از دیدۀ انکار به یوسف نگری
یوسف اندر نظرت زشت رُخ و نازیباست
***
ندانم کجا خوانده ام در کتاب
که ابلیس را دید شخصی بخواب
بقامت صنوبر بطلعت چو ماه
برازندۀ بزم و ایوان و گاه
نظر کرد و گفت ای نظیر قمر
ندارند خلق از جمالت خبر
تو را سهمگین روی پنداشتند
به گرمابه در زشت بنگاشتند
بخندید و گفت آن نه شکل منست
ولیکن قلم در کف دشمن است
***
نوبت ز کیان به ماکیان افتادست
بازی شگرفی بمیان افتادست
شاید که سپهر سفله رخشد ز نشاط
شمشیر زدن به دَف زنان افتادست
***
روزی که آفرید تو را صورت آفرین
بر آفرینش تو بخود گفت آفرین
صورت نیافرید چنین صورت آفرین
بر صورت آفرین چنین صورت آفرین
***
نظرات شما عزیزان: